درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 3138
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


love




بخوام از تو بگذرم من با یادت چه کنم

تو رو از یاد ببرم با خاطراتت چه کنم

حتی از یاد ببرم تو و خاطراتتو

بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم

تو همونی که واسم یه روزی زندگی بودی

توی رویاهای من عشق همیشگی بودی

آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته

بی کسی عالمی داره واسه ما یه عادته

چطور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو

آخه با چه جراتی به دل بگم نمون برو

دل دیگه خسته شده به حرف من گوش نمیده

چشم به راه تو می مونه همیشه غرق امیده



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا

یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی

گمونم نمی تونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پر کنی



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا
گاهی وقتها ، نفر اول شده ای ولی به جایگاه دیگران حسرت میخوری

گاهی وقتها ، باید به خاطر جایی که هستی شاد باشی

گاهی وقتها ، متوجه جایی که ایستاده ای نیستی

گاهی وقتها ، نگاه دیگران برایت مهمتر از نگاه خودت به زندگی می شود

گاهی وقتها ، صدای دیگران نمی گذارد آنچه را که باید بشنوی

گاهی وقتها ، می بازی ، اما شاید که که به هدف نزدیکتر شده باشی

گاهی وقتها ، داشته هایت بیشتر از ادعایی است که برنده ها دارند

گاهی وقتها ، لازم است هر جا که هستی ، از خودت راضی باشی


1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا
سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالیم
عیبی نداره میدونم باعث این جداییم
رفتم شاید که رفتنم فکرتوو کمتر بکنه
نبودنم کنار تو حالتو بهتر بکنه
لج کردم با خودم آخه حست به من عالی نبود
احساس من فرق داشت با تو دوست داشتنت خالی نبود
بازم دلم گرفته توو این نم نم باروون
چشام خیره به نور چراغ توو خیابون
خاطرات گذشته منو می کشه آروم
چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر باروون
باختن توو این بازی واسم از قبل مسلم شده بود
سخت شده بود تحمل عشقت به من کم شده بود
رفتم ولی قلبم هنوز هواتوو داره شب و روز
من هنوزم عاشقتم به دل می گم بساز بسوز



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا

نبوده ، نیست ، نخواهد بود !

عزیزتر از تو کسی برای من . . .


ادامه مطلب کلیک کنید



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا
همیشه ابرا می بارن اما همه عاشق ستاره ها میشن، مواظب باش چشمک ستاره، گریه ی ابرو از یادت نبره..

ادامه مطلب کلیک کنید



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا

جمله هاي عاشقانه و قشنگ و زیبا و کوتاه



1 فروردين 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : علی رضا

زندگی شوق رسیدن به همان 
فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست 
شاید این خنده که امروز دریغش کردی 
آخرین فرصت همراهی با امید است




جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, :: 13:43 ::  نويسنده : علی رضا

خدايا ! مرا وسيله اي براي صلح و آرامش قرار ده.
بگذار هرجا تنفر است ، بذر عشق بكارم.
هرجا آزردگي است ، ببخشايم . هرجا شك حاكم است ، ايمان و هرجا يأس است ، اميد . هرجا تاريكي است ، روشنايي و هرجا غم جاري است ، شادي نثاركنم.
الهي ! توفيقم ده كه بيش از طلب همدردي ، همدردي كنم .
بيش از آنكه مرا بفهمند ، ديگران را درك كنم .
پيش از آنكه مرا دوست بدارند ، دوست بدارم ، زيرا در عطا كردن است كه
مي ستانيم و در بخشيدن است كه بخشيده ميشويم و در مردن است كه ، حيات ابدي مي يابيم.



پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, :: 19:25 ::  نويسنده : علی رضا

كشاورزی الاغ پيری داشت كه يك روز اتفاقی به درون يك چاه بدون آب افتاد ! كشاورز هر چه سعي كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بيرون بياورد ! پس براي اين كه حيوان بيچاره زياد زجر نكشد ، كشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بميرد و مرگ تدريجی او باعث عذابش نشود ! مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ريختند ، اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زير پايش مي ريخت و وقتی خاك زير پايش بالا می آمد ، سعی می كرد روی خاك ها بايستد ! روستايی ها همين طور به زنده به گور كردن الاغ بيچاره ادامه دادند و الاغ هم همينطور به بالا آمدن ادامه داد تا اين كه به لبه ی چاه رسيد و در حيرت کشاورز و روستائيان از چاه بيرون آمد !
مشكلات مانند تلی از خاك بر سر ما می ريزند و ما همواره دو انتخاب داريم : اول اين كه اجازه بدهيم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اينكه از مشكلات سكويی بسازيم برای صعود !

page on facebook : http://www.facebook.com/prettytext.asheghkuchulu

ID :prettytext



24 اسفند 1391برچسب:, :: 19:18 ::  نويسنده : علی رضا